موضوع: "مذهبی"

تبریک ولادت پیامبر(ص) و امام جعفر صادق(ع)

 

چه هدیه ای دهم در این روز میلاد بهتر از صلوات بر محمد و آل محمد(علیهم السلام)

سالروز آغاز ولایت صاحب الزمان(ع) مبارک

 

هزارو صد و هفتاد و نهمین سال امامت امام زمان(ع) مبارک. آقاجان روسیاهم که 1110 سال به خاطر بی لیاقتی ما در پس پرده رفتید. آقا جان برای ما دعا کنید ما هم چنان چشم به راه آمدنتان هستیم.

تبریک حلول ماه ربیع الاول

شب اول ماه ربیع الاول، پیامبر (ص) که به اذن خداوند توسط جبرئیل از مکر مشرکان آگاه شدند و بر ایشان وحی شد که برای هجرت عازم شوند. در این هنگام پیامبر(ص)، امیرمومنان(ع) را فراخواند و فرمود: ای علی، جبرئیل بر من هبوط کرد و مرا آگاه نمود که قریش برای کشتن من گرد هم آمده اند و قطعا پروردگارم بر من وحی نمود که از قوم خود هجرت کنم و به سوی غار ثور در حالی که سیاهی شب مرا پوشانده است رهسپار شوم و هم او مرا امر نمود که تو را بر بیتوته ی بر بسترم امر نمایم تا با بودن تو در خوابگاه من اثر هجرت من از مشرکان مخفی بماند. حال تو چه می گویی و چه می کنی؟ علی(ع) عرض نمود آیا به واسطه بیتوته من، شما در آنجا سلامت خواهید بود؟ پیامبر(ص) فرمودند: بله! پس امیر مومنان(ع) تبسمی نمود و به شکرانه خبر پیامبر از سلامتش، خود را به حالت سجده بر زمین افکند و علی(ع) نخستین کسی بود که برای خدا سجده شکر کرد. پس هنگامی که سرش را بلند نمود عرض کرد: ای به فدای تو، بدانچه امر شدی اقدام فرما. پیامبر(ص) فرمود:پس در جایگاه من بخواب و روانداز حضرمی مرا بر خود بیانداز. من تو را آگاه می کنم که خداوند متعال اولیاء اش را به قدر ایمانشان و منزلتشان در دین امتحان می کند. پس شدید ترین مردم از حیث امتحانات الهی انبیا هستند، سپس اوصیای ایشان،سپس به همین ترتیب دیگران. پس خدا تو را ای پسر عمو و مرا امتحان نمود آن چنان که خلیلش ابراهیم و اسماعیل ذبیح را امتحان نمود….

تبریک عید غدیرخم

خدای را سپاس که نعمت را بر ما تمام نمود و به وسیله پیامبرش با معرفی حضرت علی(علیه السلام) و فرزندانش تا امام عصر(عج) برما منت نهاد، تا امام ما و واسطه فیض و برکات الهی بر ما باشند.

 

پیش چشم همه دست پسر بنت اسد/ بین دست پسر آمنه بالا می رفت

گفت: اینبار به پایان سفر می گویم  ” /بارها گفته ام و بار دگر می گویم”  

راز خلقت همه پنهان شده در عین علی است /کهکشان ها نخی از وصلهء نعلین علی است

گفت ساقی من این مرد و سبویم دستش/ بگذارید که یک شمه بگویم دستش _

هر چه در عالم بالاست تصرف کرده/ شب معراج به من سیب تعارف کرده

تبریک ولادت امام زمان (ع)

 

گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم / چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی

 

بعد از آن روز که در کعبه پدیدار شدی / یازده مرتبه در آینه تکرار شدی

                                                       

 

مصرع ناقص من کاش که کامل می شد/ شعر در وصف تو از سوی تو نازل می شد

شعر در شان تو شرمنده به همراهم نیست / واژه در دست من آنگونه که می خواهم نیست

من که حیران تو حیران توام می دانم / نه فقط من که در این دایره سرگردانم

همه ی عالم و آدم  به تو می اندیشد / شک ندارم که خدا هم به تو می اندیشد

در زمین هستی و آن سو تر از افلاک تویی / علّت خلق زمین ای پدر خاک تویی

کعبه از راز جهان، راز خدا آگاه است / راز ایجاز خدا نقطه بسم الله است

کعبه افتاده به پایت، سر راهت، سر مست / « پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست»

کعبه وقتی که در آغوش خودش یوسف دید / خود زلیخا شد و خود پیرهن صبر درید

کعبه بر سینه ی خود نام تو ای مرد نوشت / قلم خواجه شیراز کم آورد نوشت:

«ناگهان پرده بر انداخته ای یعنی چه / مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه»

راز خلقت همه پنهان شده در عین علی است / کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی است

روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید / « ها علیٌ بشرٌ کیف بشر» می گوید

می رود قصه ما سوی سر انجام آرام / دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام

ذره ذره همه دنیا به جنون آمده بود / روح از پیکره ی کعبه برون آمده بود

روشنا ریخت به افلاک حلولش آن روز / کعبه برخاست به اجلال نزولش آن روز

عشق او بر دل سنگی حرم غالب شد / قبله مایل به علی بن ابی طالب شد

 از دل خانه علی رفت و حرم با او رفت / کعبه در بدرقه اش چند قدم با او رفت

قفس کعبه، شکست است دم پرواز است / برو از کعبه که آغوش محمّد(ص) باز است

                                                                                                                                         سیّد حمیدرضا برقعی

برگ درختان سبز در نظر هوشیار/ هر ورقش دفتری است معرفت کردگار

بهار آمد و شمشاد ها جوان شده اند

             پرندگان مهاجر ترانه خوان شده اند

برورق سبز برگ خطّ خدا را بخوان !

گفت پیغمبر به اصحاب کبار / تن مپوشانید از باد بهار

کانچه با برگ درختان می کند / با تن و جان شما آن می کند

تبریک ولادت حضرت فاطمه الزهرا (س)

 

نه مثل ساره ای و مریم، نه مثل آسیه و حوا

فقط شبیه خودت هستی، فقط شبیه خودت زهرا(س)

اگر شبیه کسی باشی، شبیه نیمه شب قدری

شبیه آیه تطهیری شبیه سوره ی اعطینا

تسلیت شهادت حضرت فاطمه الزهرا (علیها السلام)

 

 

دارد دل و دین می برد از شهر شمیمی/ افتاده نخ چادر او دست نسیمی

تسبیح دلم پاره شد آن دم که شنیدم/ با دست خودش داده اناری به یتیمی

حتی اثر وضعی تسبیح و دعا را / بخشیده به همسایه، چه قرآن کریمی

در خانه ی زهرا همه معراج نشینند/ آن جا که به جز چادر او نیست گلیمی

ای کاش در این بیت بسوزم که شنیدم / می سوخت حریم دل مولا، چه حریمی

آتش مزن آتش، در و دیوار دلش را / جز فاطمه در قلب علی نیست مقیمی

حالا نکند پنجره را وا بگذاریم / پرپر شود آن لاله زخمی به نسیمی

                                                                                                 سید حمیدرضا برقعی

1 3 5