و اندر دل آتش درآ؛ پروانه شو، پروانه شو.

 

درست زمانی که کرم ابریشم گمان می کرد که

زندگی اش تمام شده

و فشار پیله در حال خفه کردن اوست.

پیله گشوده شد

و شروع به پرواز کرد.

سختی های ما مثل پیله اند.

و وجودشان برای تکامل لازم است…

 

قفلی بُوَد میل و هوا؛ بنهاده بر دل‌های ما.
مفتاح شو؛ مفتاح را دندانه شو؛ دندانه شو.
 
بِنْواخت نورِ مصطفی، آن اُستُنِ حنّانه را؛
کمتر ز چوبی نیستی؛ حنّانه شو؛ حنّانه شو.

مولانا دیوان شمس غزل2131

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.