تبسم

  به نام نامی سر، باسمه تعالی سر / بلند مرتبه پیکر، بلند بالا سر فقط به تربت اعلات سجده خواهم کرد / که بنده تو، تخواهد گذاشت، هرجا سر قسم به معنی لایمکن الفرار از عشق / که پرشده است جهان، از حسین سر تا سر نگاه کن به زمین! ما رایت الا تن/ به آسمان بنگر!… بیشتر »

  فرصت اگر می داد بهتر می کشیدم از کوچه های بی غزل پر می کشیدم مشک غزل را روی دوشم می گرفتم در لابلای خیمه ها سر می کشیدم در خلوت یک خیمه ی ماتم گرفته گهواره ای را جای اصغر می کشیدم قطعا برای تسلیت دادن به زینب حتی شده یک نیزه کمتر می کشیدم با استعانت… بیشتر »

  بیشتر »

  مثل باران باش ، نگو کاسه چه کسی خالی است   بیشتر »

  خدا دیدنی است یا نه روزی گذر بهلول به در خانه ابو حنفیه افتاد .ابو حنفیه مشغول تدریس بود ودر ضمن سخنانش می گفت حضرت صادق (علیه السلام) چند مطلب بیان می کند که من آنها را نمی پسندم اول آنکه شیطان در آتش جهنم عذاب خواهد شد در صورتی که شیطان از اتش خلق… بیشتر »

    تظاهر به دانایی «من هم سالها با جلوه فروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیسته ام .ریش پرفسوری و        سبیل نیچه ای گذاشته ام و کتاب انسان تک ساحتی هربرت مارکوزا را بی آنکه  خوانده باشم طوری دست گرفته ام که دیگران جلد آن را ببینند و بگویند فلانی چه قدر… بیشتر »

  مثل سکنجبین شربت سکنجبین را شاید دیده باشید که چگونه عمل می آورند: یک دیگ را می گذارند وسط؛ یکی آن طرف دیگ سرکه می ریزد و یکی این طرف دیگ شکر. هرچه این طرف سرکه بریزد؛ از آن طرف شکر می ریزند. شربت سکنجبین که خیلی هم گوارا است؛ این گونه درست می شود.… بیشتر »

جوانمردا ! چندان که توانی از مال و جاه و از قلم و زبان از هیچ کس دریغ مدار که وقت آید که خواهی خیری کنی و نتوانی .        عین القضات همدانی          بیشتر »

در زمانها ی گذشته ، پادشاهی تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد و برای این كه عكسالعمل مردم را ببیند خودش را در جایی مخفی كرد.بعضی از بازرگانان و ندیمانثروتمند پادشاه بی تفاوت از كنار تخته سنگ می گذشتند. بسیاری هم غرولند میكردندكه این چه شهری است كه  نظم… بیشتر »

همه غنچه ها روزی گل می شوند با غنچه ها که گل             یا                          پوچ                                                         بازی نمی کنند   بیشتر »

  سرچشمه ی وحی در کویر است،غدیر /   تقدیر خداوند قدیر است،غدیر ای عشق! بگو به تشنه کامان ولا  /   دریا است، اگرچه آبگیر است،غدیر بیشتر »